دیگر هرگز کاشی مرجان خود را از دست ندهید

این واقعیت که درحالیکه بقایای اندکی از آذری از شمال، مرکز، شرق و جنوب آذربایجان وجود دارد، بخش غربی استان هیچ ماده قابل مقایسهای ارائه نمیدهد، بدون شک بهدلیل تسلط در این مناطق، قبل از گسترش ترکی، از زبانهای دیگر، مانند آرامی نو و کردی است. با قیاس با فارسی نو، میتوان آنها را کاشی بیستون مادی نو نامید. اما، با نادیده گرفتن معیارهای زبانی مناسب، آنها را آذری در نظر گرفتهاند، در حالی که در واقع، آنها، بهطور کلی، فارسی (یا عربی، که از طریق فارسی قرض گرفته شده) هستند، واقعیتی که نشان میدهد آذری، برخلاف فارسی، بهطور قابل توجهی بر واژگان ترکی آذربایجانی تأثیر نگذاشته است. کارنگ تعدادی از کلمات تاتی را که در ترکی آذربایجانی نیز استفاده میشوند، مانند dīm «صورت»، zamī «زمین، مزرعه»، olis، آذری ulas «زغال» ذکر میکند. علیرغم زوال مداوم آن در طول قرنها، آذری از بین نرفته است و فرزندان آن به عنوان گویشهای مدرن، که عمدتاً تاتی نامیده میشوند، یافت میشوند که طیف وسیعی از ویژگیهای آوایی و دستوری را به اشتراک میگذارند. این اشعار شامل یک دوبیتی توسط ابوالمجید بایگانی به گویش یکی از مناطق اطراف قزوین؛ دو دوبیتی توسط جولاهای ابهر، ظاهراً معاصر مستوفی، به گویش ابهر، شهری در خمسه، و قطعهای از نه دوبیتی، توسط فردی به نام اویانج یا اوتنج، به گویش زنجان است.

ظاهراً نخستین کسیکه آذری را به این معنا گرفت میرزا کاظمبیک دربندی است که در کتاب خود با عنوان «گرامر عمومی زبان ترکی ـ تاتاری» که در ۱۲۵۵ ق/ ۱۸۳۹ م در شهر غازان به چاپ رسیده، «آذری» را به معنای ترکی به کار برده است. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از میلاد، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار برده است. مکان خاکسپاری عمر خیام، از قطبهای گردشگری نیشابور، نماد شهر نیشابور و نمونهٔ برجستهٔ معماری نوین ایرانی است که طراحِّ آن هوشنگ سیحون بود و آن را در ۶ شهریور ۱۳۴۱ پایان داد. حدود سه قرن بعد، ابن حوقل همچنان آن را به عنوان مرکز و بزرگترین شهر آذربایجان ذکر میکند؛ اصطخری آن را به عنوان بزرگترین شهر، مقر حکومت (دار الاماره) و اردوگاه نظامی (معسکر) منطقه معرفی میکند. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتاً به زبانی ایرانی به نام آذری سخن میگفتهاند که بعد از هجوم ترکان، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفته، ولی هنوز هم ردپایی از زبان آذری در آن مناطق بهجا مانده است. بهویژه در دورهٔ صفویه بهسبب چیرگی و انبوهی تیرههای ترک شیعه که هواخواه خاندان صفوی بودند و بیشتر کارهای سیاسی و دولتی و لشکری با زبان ترکی صورت میگرفت و مردم مجبور بودند زبان ترکی را فرابگیرند، آذری رفتهرفته جای خود را به زبان فرمانروایان داد تاجایی که در اواخر سدهٔ ۱۱ ق/ ۱۷ م، ترکی در تمام شهرهای بزرگ آذربایجان زبان مادری مردم این مناطق شد.

همانطور که از اسمش پیداست بایستی در نزدیکی دیوار با فاصلهای حداقل ۲ متری صورت میگرفت و بدین شکل بود که بازیکنان با پرتاب تیله خود به سمت دیوار سعی بر این داشتند تا آن را در نزدیکترین فاصله به دیوار قرار بدهند و برنده تمام تیلههای روی زمین حریفان را تصاحب میکرد. حسینیه ای در این مجموعه وجود دارد، که بیشتر از سایر اماکن مورد توجه مردم بودهاست و تا به امروز پا بر جا ست. وقتی پانترکها ادعا کردند از آنجا که مردم آذربایجان به ترکی سخن میگویند، زبان بومی مردم این منطقه ترکی بوده است، احمد کسروی در تحقیقات گستردهای از منابع فارسی، عربی و حتی منابع تاریخی یونانی استفاده کرد. زبان آذری گاهی به جای زبان ترکی مورد استفادهٔ مردم آذربایجان اطلاق میشود؛ اشتباهی که حتی در ویرایش دوم دانشنامهٔ اسلام هم صورت گرفته است. فرایند ترکسازی زبانی آذربایجان تا به امروز ادامه دارد، و حتی در مناطق مرزی، گویشهای اصلی همچنان جای خود را به ترکی میدهند. اینها به گویشهای متفاوتی همچون آذری و تالشی تکلم میکردند که هنوز هم امروز جزیرههایی از این زبانها در میان مردمان ترکزبان آذربایجان دیده میشود. اردبیل قبل از آنکه به دست اعراب بیفتد، مدینه، یعنی کلانشهر آذربایجان بود.

علیرغم موقعیت اردبیل در لبه شرقی آذربایجان، با توجه به اهمیت آن هم قبل و هم بعد از ظهور اسلام، زبان آن باید یکی از مهمترین گویشهای آذری بوده باشد. در این دوره، تحت حکومت ترکمنهای قره قویونلو و آق قویونلو (به ترتیب ۷۸۰-۸۷۴/۱۳۷۸-۱۴۶۹ و ۸۷۴-۹۰۸/۱۴۶۹-۱۵۰۲)، آذری با سرعتی بیشتر از قبل جایگاه خود را از دست داد، به طوری که حتی صفویان، که در اصل یک طایفه ایرانیزبان بودند (همانطور که از رباعیات شیخ صفیالدین، جد همنام آنها، و زندگینامه او پیداست)، ترکزبان شدند و ترکی را به عنوان زبان محلی خود پذیرفتند. در نتیجه، اصطلاح آذری، یا بهطور رایجتر آذربایجانی، توسط برخی از نویسندگان ترک و به پیروی از آنها، برخی از خاورشناسان غربی، برای ترکی آذربایجان به کار رفت. پس از یورشهای امیر تیمور به ایران و نفوذ و تسلط سلسلههای قراقویونلو (۸۱۰-۸۷۲ ق/ ۱۴۰۷-۱۴۶۷ م) و آققویونلو (۸۷۲-۹۰۸ ق/ ۱۴۶۸-۱۵۰۲ م) در آذربایجان، زبان آذری بزرگترین آسیبها را دید و در برابر زبان ترکی قبیلههای تاتار (غز یا اوغوز) و اوشار (افشار) و گوگدولاق که در اطراف شهرهای آذربایجان مستقر شده بودند، بهمرور عقبنشینی کرد و تنها در شماری از روستاهای دوردست و در پناه کوهپایهها باقی ماند.